اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
امام زمان کیست و مفهوم امام زمان چیست ؟
اینکه انسانی بیش از هزار سال عمر کند و صاحب زمان و حرکت باشد ، و امام عصر باشد ، مفهومیست که مورد غفلت قرار گرفته است !
زمان یا تایم سه حالت دارد :
زمان اول : زمان فیزیکی یا زمان طبیعی که زمانیست که با سیکل و چرخه و پروسه تعریف میشود .زمان فیزیکی زمانیست بر اساس تغییرات صورت فلکی و.چرخه ی شب و روز ، زمان مکانیکی و دیجیتالیست .. ، در اصل این زمان مداری و دایره ایست و ابتدا و انتها دارن …
به فرض مثال : زمان گرده افشانی ، زمان فصول و هر 24 ساعت که یک شبانه روز نامیده میشود …
زمان دوم : زمان متافیزیکی یا زمان ما بعد الطبیعه ، زمانیست که صورت فلسفی دارد ، علمی نیست بلکه خردگرایانه و راسیونالیستیک است ، عملکرد ذهن است نه حواس .به فرض مثال ، گفتمان یا بحث یا Discourse ابن سینا با وجود اینکه سالیان سال میگذرد ، هم اکنون نیز از دیدگاه های انسانهای امروزی جلوتر است ، همچنین ارسطو و امثال ایشان … به این زمان زمان فلسفی یا زمان معرفتی میگویند که عملکرد ذهن و فرآیند تفکر مد نظر است …
در یک خانواده ، یک فرد هفتاد ساله با یک کودک ، با اینکه در یک زمان فیزیکی و حسی قرار دارند اما از لحاظ نگرش و دیدگاه ، با هم تفاوت های زیادی دارند .
تعریف دهر میرداماد و حرکت جوهری ملاصدرا در این طبقه جا میگیرد .
زمان سوم : زمان ترنس فیزیکی یا ماوراءالطبیعه ، که کانونش حس و حواس و ذهن نیست ، بلکه دل و قلب است و شهودیست .
حصولی نیست بلکه حضوریست . البته مومنین به غیب ایمان قلبی دارند ( یومنون بالغیب )
حکمت شهودی با تفکر فلسفی و علمی و حواسی متفاوت است .
در زمان اول ، حرکت چرخه ای و سیکلیک است ، در زمان دوم حرکت سینوسی ست و در زمان زمان نه چرخه وسیکل است و نه سینوس بلکه ، حرکت ثابت و خطی ست ( خط عمودی ) .
مثالی از سینوسی بودن زمان دوم میاورم ، فرض کنید که دو شخص در یک زمان حالت های متفاوتی دارند ، یکی آماده برای کاری سنگین و بزرگ و دیگری خموده و کسل ، این موج سینوسی هم در یکزمان در افراد مختلف قابل دیدن است و هم در وجود خود شخص به تنهایی !
امام زمان و مفهوم آخرالزمان تبیین و انطباق هر سه مورد گفته شده است یعنی زمان فیزیکی و فلسفی و ترنس فیزیکی هر سه با هم تلفیق میشوند و کسی که بتواند بر هر سه این گزاره ها مسلط و محیط باشد ، امام زمان نام میگیرد .
ریشه ی زمان پایه اش در حرکت است ، اگر حرکتی نباشد زمانی نداریم ، امام زمان و کسی که صاحب زمان است یعنی صاحب حرکت است ، حرکتی که تمدن و عصر می سازد ( امام عصر )
فشردگی زمان و تراکم زمان و انبساط زمان هم سه مقوله ای هستند که به آن میپردازیم .
حتما در ویدئوهای خانگی دیده اید که برروی یک نوار ویدئویی میشود دوساعت ضبط کرد یا چهار ساعت یا شش ساعت ، در اصل فشرده میکند !! پست مدرن به گزاره هایی از زمان فشرده دست پیدا کرده ولی در حوزه ی فلسفی زمان هنوز در حال کندوکاو است ، که نمونه اش فیلم معروف ماتریکس می باشد !!
که در این فیلم نمونه هایی از تراکم زمان و فشردگی زمان و انبساط زمان را شاهد هستیم!
در فیلم ماتریکس زمانی که گلوله شلیک میشود ، یعنی سرعت فیزیکی و طبیعی و حسی قرار است رخ دهد ، میبینیم که تسلط خاصی بر زمان از سمت بازیگر به نمایش در میآید که قادر است زمان را کنترل کند و گلوله رو بی اثر کند !
این یکی از کوچکترین مفاهیمی ست که در مفهوم امام زمان ، یعنی امامی که زمان در تسخیرش است ، جا دارد !
برای انسانی که هزار سال بیشتر عمر میکند ، صرف نظر از قضیه ی ماورائی و حوزه ی ایمانی آن ، این مفاهیم در تسخیرش است : زمان فشرده و حرکت منبسط حرکت فشرده و زمان منبسط !!
پس امام زمان قادر است در حوزه ی متافیزیکی و ترنس فیزیکی ، زمان را به تسخیر خودش در آورد ولی خودش خارج از پروسه ی حرکتی این عالم نیست !!
پس بر زمان اشراف کامل دارد …و میتواند زمان را به سمت مورد نظر متمایل کند و سوق دهد !!
سلامی دوباره به شما وبلاگ امام زمان(عج) در سال جدید فعالیت خود را آغاز میکند
در روایتی از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.
برخی از علمای اهل سنت بر این نظرند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر میکنند. از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال میکرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسیار ناراحت و غمگین بود و...
در ادامه خواهیم گفت که به هیچ یک از دلائل در این رابطه نمیتوان استناد کرد.
همچنین عدهای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال؛ ابنجوزی میگوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایتعهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او.»
همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، حضرت شهادت خود را پیشگویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین میگوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...»
عدهای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد ـ که منظور امام رضا (ع) بود ـ کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر میرسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری مینویسد: «مأمون نامهای به بنیعباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»
از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کردهاند، کینهای میدانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی مینویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بیمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام میکرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار میگرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»
همانگونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم.
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخنهای خود را بلند کنم ... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال ... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار.
من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست میداشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبههای آن به مدت چند روز سوزنهای زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراین، ادلهای که اهل سنت ذکر کردهاند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بیاساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود. و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شیعیان، بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند. این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود. همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمری در شهر طوس به خاک سپرده شد و بارگاه عظیمش امروز میزبان صدها هزار عزادار است، در حالی که هیچ نشانی از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.
عناوین یادداشتهای وبلاگ